معماری كه به بناهای تاریخی شیراز جان دوباره می دهد
به گزارش آثارنیوز خیابان منوچهری را با طمانینه پیش می رویم، همراه با عكاسمان، آرام و شمرده گام بر می داریم و درختهای بلند بالا و كهنسال را شماره می نماییم و از تك بناها و آثاری كه گذشته شیراز را یادآوری می كند، لذت می بریم، تا پشت در عمارت جمشیدی، وعدگاهمان با استاد معمار.!
به گزارش آثارنیوز به نقل از ایسنا، زیاد نیست تعداد آدم هایی كه عمارت جمشیدی را می شناسند، حتی از میان آنها كه خویش را بچه شیراز! می دانند، به عدد انگشت دست ها هم پایشان به این عمارت و عمارت های زیبا و تاریخی شیراز باز نشده است؛ عمارتی در میانه ی شهر راز كه هنوز هم زیبایی های چشم نوازش را دارد.
عمارت در انتهای كوچه پس كوچه های منشعب از خیابان منوچهری قرار دارد؛ با دری نه چندان خوش قواره و زیبا؛ به فاصله چند دقیقه پس از نواختن زنگ، در با صدای خشكی باز می شود و عمارت چشم نوازی می كند؛ پشت در پیرمردی است با لباس كار و دست های آلوده به مصالح مرمت و معماری.
استاد بیژن حسینی از اندك معماران سنتی شیراز، فارس و ایران به حساب می آید كه همچنان به كار و حرفه ی مرمت بناهای تاریخی مشغول است؛ مردی ۷۰ سال دارد در كارنامه اش مرمت بناهایی چون خوابگاه باغ ارم، باجگاه، ارگ كریمخانی، عمارت شاپوری، موزه زند، دیوانخانه، عمارت محتشم، مسجد نصیرالملك، نارنجستان قوام، خانه زینت الملوك هفت تنان، باغ جهان نما، مسجد و حمام وكیل و پنج خانه اطراف مدرسه خان را دارد.
حسینی خویش را فارغ التحصیل دانشگاه كار عملی و شاگردی برای دیگر استادان می داند، مباهات می كند كه از شش سالگی وارد این عرصه شده و سال ها زیر دست پدر، عمو و مهندس حقانی، معمار بلند آوازه سال های دور شیراز، شاگردی كرده تا اجازه پوشیدن كسوت استادی را یافته است.
همان سال های آغازین زندگی بود كه پا به عرصه مرمت بناهای تاریخی گذاشت مرمت خوابگاه باغ ارم و شسته های ریگی تخت جمشید همچون آثار وی در سنین كودكی است.
استاد معمار شرایط تحصیل سال های ابتدایی زندگی را این طور توصیف می كند: سه ساله بودم كه وارد مكتب خانه شدم مكتب خانه یا همان «كتب» واقع در خیابان خلدبرین امروزی بود؛ بعدها «كتب» جای خویش را به فضای سبز عمومی خلدبرین داد و حال دیگر اثری از این مكتب خانه نیست.
او ادامه می دهد: با عنایت به شرایط آن زمان و نظام مردسالاری حاكم مجبور شدم از همان شش سالگی درس را رها كنم و وارد عرصه كار و بازار شوم؛ شاگردی چرخی (دوچرخه بند)، پدر و البته مهندس حقانی، معمار نامدار سال های دور شیراز، مهمترین آن بود.
در همین دوران بود كه او تصمیم گرفت شبانه درس بخواند و در كنار كار تحصیلات شبانه را ادامه دهد؛ او با توانایی و استعداد بالقوه خود توانست سال های تحصیل شبانه را به سرعت و جهشی طی كند؛ در نهایت وی در دبیرستان شاپوری قدیم، واقع در نزدیكی بازار وكیل، فارغ التحصیل شد و توانست مدرك دیپلم خویش را دریافت كند.
بیژن حسینی، از معدود معماران سنتی مشغول به كار استان، خویش را از خانواده ای با پیشینه معماری و هنر می داند؛ دیگر برادرانش هم پیشه معماری و كار مینیاتوری را دست گرفتند و این سنت را همچنان زنده نگه داشته اند.
این استاد معماری سنتی از هنر و حرفه خود این طور سخن می گوید: در آن زمان اكثراً افراد در حرفه ما به سراغ رشته كاری خود می رفت، مثلاً اگر سیمان كار بود فقط در همان رشته فعالیت می كرد و دست به كار دیگری نمی برد اما برخلاف آن من در نما كاری، آهك كاری، گچ كاری، طاق ضربی، كار روی نقوش و مقرنس تسلط داشتم.
او كه تحصیلات دانشگاهی ندارد، با دریافت گواهینامه درجه یك مرمت بنا، توانسته همطراز خویش را با دارندگان مدرك دكترا به اثبات برساند؛ همین زمینه سازی استادی وی در دانشگاه هم شد باآنكه مدتی بعد آن كار را رها كرد.
معماری سنتی و مرمت بناهای تاریخی طاقت فرساست
از این استاد معمار كه در مورد دشواری كارش می پرسیم، دست هایش را نشان می دهد؛ ورم كرده و كم تحرك و نگاهش را روی عمارت جمشیدی سر می دهد و با آهی، نفس تازه كرده و می گوید: معماری، خصوصاً معماری سنتی، كار دشوار و طاقت فرسایی است؛ بلدی می خواهد و هنر، باید حوصله داشته باشی و سخت كار كنی.
استاد نفس تازه كرده و باز می گوید: چند مدت پیش وقتی كه در حال مرمت قسمت كف این عمارت (عمارت جمشیدی) بودم قطعه سنگی بر دستم افتاد و دستم را به این حال و روز انداخت.
آقای معمار، معماری را این طور توصیف می كند: معماری سنتی با كار عمرانی امروز چه از نظر جنس و كار كردن زمین تا آسمان فرق دارد؛ با تماشای بناهای سنتی و تاریخی انسان به وجد می آید؛ شاید با دیدن ساختمان های امروزی از كنارش به سادگی رد شوید اما با دیدن نمای سنتی است كه كاملاً شیفته كار و جویای نحوه ساختش می شوید.
حسینی ادامه می دهد: ابزارهای معماری آن زمان به این اندازه كه امروز هست پیشرفته نبود؛ شاقول، گونیا چوبی، قلم های ریز نیم سانتی تا ۱۰ سانتی همچون ابزار رایج آن زمان بود؛ در آن دوران برای تراز كردن كف اجسام از آب استفاده می شد؛ اگر آب عمودی می چكید معلوم می شد كه تراز است اما اگر آب به هر سمت حركت می كرد آن موقع معلوم می شد كه كف از همان سمت «بر» شده است.
او در مورد عمارت جمشیدی می گوید: عمارت جمشیدی متعلق به خانواده جمشیدی است كه حدود ۱۵۰ سال پیش به دست معمار آقای ساختمانی بنا شد؛ پلان و معماری عمارت جمشیدی و شاپوری هر دو یكیست؛ وسعت این عمارت در گذشته بیشتر از این بود؛ بعدها زمین عمارت میان فرزندان صاحب عمارت تقسیم و تنها این ساختمان از عمارت حفظ شد.
همكاری با میراث فرهنگی
استاد هفتادساله معماری بناهای سنتی می گوید: سازمان میراث فرهنگی همیشه در كارهای مختلف از ما كمك گرفته؛ همكاری میراث فرهنگی خوب است اما همیشه مسائلی وجود دارد كه سبب می شود هنرمند پرت باشد و آن بها و ارزش واقعی خویش را پیدا نكند؛ خیلی از هنرمندان هستند كه سال ها مشغول به كار هنری بودند اما حالا خانه نشیند و كسی نیست كه دستشان را بگیرد و از وجود هنرمندانی چون آنها استفاده كنند.
مرمت را باید كار بلدها انجام دهند
او با یادآور شدن خاطرات خود اینطور عنوان می كند: اگر مسئولین قصد دارند بناهایی را مرمت كنند باید كار را به دست كاربلد ها بسپارند؛ بسیار پیش آمده كه مرمت قسمتی از بنا را به دست فارغ التحصیلان این رشته سپرده اند اما نتیجه ای كه حاصل نشد هیچ اثر هم از بین رفت.
استاد باز نفس چاق كرده و ادامه می دهد: بله اقداماتی در حال انجام می باشد ولی متأسفانه كار مرمت به درستی صورت نمی گیرد علت هم مشخص است باید از اشخاصی كه در مرمت آثار و بناهای سنتی سررشته دارند دعوت شود تا به صورت عملی دانش آموختگان را اموزش دهند؛ چون كه خیلی از فارغ التحصیلان دانشگاهی بیشتر نظریه آموخته اند و دانسته های آنها هیچ وقت عملی اجرا نشده است.
از علت رها كردن تدریس دانشگاه می پرسم و می گوید: زمانی كه برای هنرمند ارزش و بها قائل نباشند چرا باید آنجا بماند؟
استاد كه پنداری سخن گفتن پیرامون تجربه تدریس دانشگاهی، برایش دشوار است، ادامه می دهد: وقتی آمدن بر سر كلاس درس برای هنرمند به صرفه نباشد خوب چرا باید ادامه بدهد؟
او همینطور از كم توجهی به بعضی از بناها ابراز ناراحتی كرده و می گوید: چندین سال پیش ۵ یا ۶ هكتار از بافت قدیمی اطراف مدرسه خان تخریب شد. این زمین ها الان به مجتمع تجاری و پاركینگ تبدیل گشته است. در بافت سنتی كه تخریب شد شاید بناهایی وجود داشت كه بسیار ارزشمندتر از بناهای در حال مرمت امروزی باشد؛ تنها توجیه تخریب كنندگان ان بود كه بافت سنتی نام برده به ثبت ملی و جهانی نرسیده و فاقد ارزش تاریخی است.
استاد می گوید: با این وجود پنج منزل از بافت سنتی با پیشینه خاص خود از این روند تخریب و تغییر كاربری كه جان سالم به در برد. خانه های سعادت، محلاتی، شیخ السلام همچون ۵ منزل حفظ و مرمت شده است.
امیدواری به نسل جوان
استاد جوانان و دانش و علاقه مندی آنان را دوست دارد و می ستاید و می گوید: دانشجویان بسیار زیادی برای یادگیری نزد من آمدند، بعضی مشتاقانه آموختند و بعضی هم فقط نمره می خواستند و البته گرفتند تا قبول شوند!!
او ادامه می دهد: صد درصد به دانشجویان امروز این حرفه و نسل جوان امیدوارم. دختر خانم های بسیاری برای یادگیری به اینجا آمده اند؛ بسیاری در جواب توضیحات و آموزش های من می گویند "ما در دانشگاه فقط نظریه آموخته ایم و هیچ كدام از این مهارت ها را به صورت عملی یاد نگرفته ایم". خوب افرادی هستند كه فارغ التحصیلان این رشته اند اما آگاهی و علمی درباره معماری سنتی ندارند با این وجود به تدریس مشغول اند. باز هم می گویم كه باید از هنرمندان با مهارت عملی برای آموزش دعوت شود تا این علم و هنر رو به زوال نرود.
دخترها دانشجویان و هنرمندان بهتری هستند
استاد در مورد میزان علاقه مندی و فراگیری دانشجویانش می گوید: دانشجویان دختر با اختلاف زیاد نسبت به پسرها بیشتر به كار علاقه نشان می دهند و من به آنها بیشتر امید دارم؛ دانشجویان دختر زیادی كنار من كار كردند و آموختند؛ ۳ نفر از آنها الان مشغول تدریس در دانشگاه ها هستند. به صورت كل نسبت به نسل جدید امیدوارم؛ دانشگاه ها همچنان در تكاپو هستند اما اگر به صورت عملی مهارت ها را نیاموزند و از دانش آموختگان عملی در امر اموزش استفاده نكنند شرایط به گونه ای تغییر خواهد نمود.
دعوتی برای اقامت در فرانسه
استاد در مورد خاطره سفر به فرانسه، می گوید: سال ۸۳-۸۴ بعد از مرمت و افتتاح باغ جهان نما بود كه از تمام هنرمندان مرمت باغ جهت شركت در نمایشگاه پاریس دعوت شد؛ تمام هنرمندان حضور داشتند و من هم بعنوان گچ كار مرمت دعوت شده بودم؛ در فرانسه بود كه از من دعوت شد همان جا بمانم؛ در آن دوران با خود می گفتم «خیری كه به خانه حلال است به مسجد حرام است»؛ وقتی من در مملكت خود كار دارم و مشغول به كارم چرا باید قبول كنم كه در آنجا بمانم؟؟ اما امروز فهمیدم كه اشتباه كردم!!!
او ادامه می دهد: معماری سنتی و مرمت بنا كار بسیار سختی است ولی چون عطش و علاقه وجود دارد سختی كار كنار می رود؛ شاید سودی برایم نداشته باشد اما همین كه روی بنای قدیمی كار می كند لذت می برم.
گلایه از ایسنا
با لبخند، گلایه ای از ایسنا كرده و می گوید: مبحث به سال ۸۳-۸۴ برمی گردد؛ زمانی بود كه مسئول مرمت و بازسازی باغ جهان نما بودیم و در این بین یك دانشجوی دختر برای آخر كار خود تصمیم داشت روی نقوش دیوارهای آن باغ كار كند؛ من هم از او حمایت كردم چون كه می دیدم چطور با علاقه در ارتفاع زیاد روی نقوش دیوار كار می كند؛ اما در این فاصله عده ای گلایه مند شدند كه چرا این وظیفه به آنها سپرده نشد. این جا بود كه ایسنا بدون آنكه حتی خبرنگاری به محل اعزام كرده و مصاحبه ای گرفته باشد، ضد آن دانشجو گزارشی منتشر نمود.
حسینی باز هم نفس تازه كرده و ادامه می دهد: آن دانشجوی دختر الان از هنرمندان و مهندسان مطرح شیراز است؛ از ایسنا گلایه مندم كه چرا چنین گزارشی منتشر نمود آیا آنان كارشناس بودند؟ بعد از انتشار گزارش كارشناسان به محل مرمت آمدند و تأیید كردند كه كار مرمت نقوش روی دیوارها بر مبنای اصول یونسكو انجام شد و این ادعاها بی اساس است؛ چراكه كار قدیم بر كار جدید افضل تر بود.
لزوم افزایش آگاهی عمومی در مورد هنر معماری بنا
استاد معمار سفارش ای برای عموم مردم دارد و با اشاره به شعری با این مضمون "طبیعت زیباست ما نمی نگریم / می نگریم ولی از اسرار كائنات بی خبریم"، می گوید: خیلی از مردم به بازدید از بناهای مرمت شده می روند و حتی لذت می برند اما در نحوه ساخت و چگونگی خلق آن جست وجو نمی كنند؛ این مسئله سبب می شود تا خیلی از هنرهای سنتی رو به زوال و نابودی برود؛ مردم باید بیشتر به این هنرها توجه نمایند.
به گزارش آثارنیوز به نقل از ایسنا، بساط مصاحبه را جمع كرده و عمارت جمشیدی را بار دیگر نظاره می نماییم، اینبار نگاهمان كمی عمیق تر است؛ بنایی فاخر و پرارزش كه به نگاهت طراوت و به دلت شادی می بخشد؛ استاد معمار شهر را به خدا می سپاریم و راهی كوچه پس كوچه ای كه از آن آمده بودیم می شویم....
گزارش از: آیدا زمانی، خبرنگار ایسنا، منطقه فارس
دبیر: زهرا حبیب پور
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب